جدول کاری کنار جاده اصلی !
امیدوارم حال همه عزیزان خوب باشه
من باز اومدم
اومدم یه خاطره تعریف کنم خدمت عزیزان البته خیلی هم قدیمی نیست ماله اون هفتس ولی خیلی آموزندس یه عالمه نکته داره !
امروز ایشالا میشه ۱۰ شهریور هفته پیش بود بعد از یه امتحان سخت مهندس حسینی میدونه ( مهندس سیستم های کنترل خطی ! ) مثل میت کنار جاده نائین واساده بودم بیام تودشک آخه دو سه شبی بود اصلا نخوابیده بودم !
هی خدا خدا میکردم ماشین زود گیرم بیاد سریع برسم تودشک یه موقع دیدم یه مینی بوس که تا خرخره پر بود چراغ بازی میکنه گفتم ایول خدایا شکرت امروز با مینی بوس میریم آخه میدونین مینی بوس آروم میاد ولی طبق اون چیزی که من شنیدم ترمینال نائین با شهرداری محترم صحبتایی داشتن که مسافرای تودشکی رو برسونن داخل شهر !
واسه همینم بود اینقدر ذوق کردم مینی بوس واساد گفتم امروز دیگه یه ساعت تو بیابون واسه رسیدن به تودشک پیاده روی نمی کنم!
خلاصه به زور داخل مینی بوس جا شدم نزدیکای ورودی تودشک آروم آروم خودمو رسوندم به راننده گفتم آقای راننده بی زحمت اگه ممکنه از داخل تودشک تشریف بیارین بنده تودشک پیاده میشم !
اینو بگو انگار فحشش داده باشم یه ۶ هفت تایی رنگ عوض کرد و با یه لحن خیلی گیرایی گفت : من گه جون اِگِ میدونسم تودشک میری اصلا وای نمی سادم .
حالا بیا درستش کن ! گفتم حاجی به جون خودم من راضی به زحمت شما نیستم همین کنار اون مارمولک واسا من پیاده میشم دندم نرم بقیشو پیاده میرم !
گفت : نه جون حالا که گنا داری طوریش نیست میروسونمت جون ! گفتم نه حاجی من نه منت شما رو میخوام نه میخوام بری داخل تودشک میگم واسا ! دید من ناراحت شدم سر خرو کج کرد سمت تودشک
راستش یه خورده جلو تر دیدم زیادم بی راه نمی گه آخه مناظر زیاد جالبی تو مسیرش داخل شهر نبودن آخه به قول وبسایت شهرداری از پونزدهم ماه قبل تا الان شهرداری داره کنار جاده رو با فاصله خیلی کمی از آسفالت جدول میکاره یه لاین از جاده کامل شن و ماسس یه لاینشم که شده پارکنیگ اهالی محترم تودشکچویه خدا بخیر کنه گفتم خب اگه تو این هیری ویری یک ماشینی موتوری بچه ای چیزی از کوچه ها بپره بیرون من چه خاکی تو سرم کنم با این خواسته نا بجا !
خودتون ببینین
از شهرداری محترم پیمانکار گرامی خواهش میکنم همونطور که کیفیت رو رعایت میکنن یه خورده سریع تر عمل کنن
ممنونم