تودشک شهری دردل کویر

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

نویسندگان

۱۲ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

وقتی باید بدون تو سر کرد چه سود یک دقیقه بیشتر؟!

تنها دقیقه ای شبی را به بلندترین شب سال مبدل میسازد یا به تعبیری دیگر دقیقه ای به شبی منزلت یلدا شدن بخشید

اینست معمای هستی

اینست راز برتر شدن تنها به قدر دقیقه ای قدی قدمی و یاقدرو منزلتی حتی پنهانی.

شب یلدا شبی است که به قدر دقیقه ای بیشتر بودنش منزلت خاص بودن به خود گرفت و میتوان با کنار هم بودن شاد بودن احساس نهفته شب را لمس کرد و دقیقه ها را بوسید اما دل گرفت...

میان سطرهای شادی باید پرانتزی باز کرد و نوشت افسوس که در این شب تو دل خیلیا غم بیدارتر از هر شب دیگریست و این دلها یک دقیقه بیشتر باید باغم سرکنن

پازل زندگی خیلیا جاهای خالی زیادی داره...

مثل نبود عزیزان مثل نبود خیلی از بودن ها...که جای خالیش شده جا واسه حسرتها و عقده ها و غم ها و گله ها و خورده های دل شکسته بچه ها.

مختصر بگم تو اوج شادی یاد غم دیگران باشیم و برای شادی دلشون از ته قلب خدارو صدا کنیم تا دلشون شاد بشه حتی اندازه همون یک دقیقه که به شبی اینگونه منزلت داد.

شب یلداتون مبارک.

 

 





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۹:۱۱
علی عموحیدری

هردری بسته شود جزدرپرفیضحسین(ع)/این درخانه عشق است که باز است هنوز

باز فرصتی شد برای آنان که می خواهند پربکشند وپروانه سان به دورشمع وجودحسین(ع)بگردند وکام تشنه خویش راازدریای بی کران معرفت وعبودیت اوودیگرشهدای کربلاسیراب کنند.

همزمان با فرارسیدناربعین حسینی ورحلت جانگداز پیامبر اکرم(ص)وکریم اهل البیت امام حسن مجتبی(ع)وامام رئوف حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)مجلس سوگواری وروضه خوانی طبق سنوات قبل ازروزدوشنبه2/10/92الی پنج شنبه12/10/92به مدت11روز برگزارمی گردد.

لذا ازعموم علاقه مندان به خاندان عصمت وطهارت دعوت میشود جهت خوشنودیحضرت زهرا(س)وحضرت ولی عصر(عج)وشادی روح مرحوم حاج حسن حیدری تودشکی دراین مجلس شرکت فرمایید.

(برنامه وعاظ محترم)

1)تلاوت قرآن کریم ازساعت3الی15/3

2)حجه الاسلام والمسلمین احمدی نسب/منبر/ازساعت15/3الی45/3

3)مداحان اهل البیت اخوان یزدانی- عیسی حسینی/زیارت عاشورا/ازساعت45/3الی15/4

4)حجت الاسلام والمسلمین علی اکبرمنظوری(5روزاول)/منبر/ازساعت15/4الی5

5)حجه الاسلام والمسلمین سید عباس طباطبایی(6روزدوم)/منبر/ ازساعت15/4الی5

مکان:تودشک/منزل پدری مرحوم خادم الحسین(ع) حاج حسن حیدری تودشکی





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۳:۵۰
علی عموحیدری





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۳:۳۳
علی عموحیدری

درخواست همکاری

پیشنهاد همکاری

باسلام وعرض ادب واحترام خدمت تمامی دوستان وهمراهان وبسایت تودشک.

امسال دراین روزها هشتمین سال روزفعالیت وخدمت دراین وبسایت روپیش روداریم.درراستای هدف تنوع مطالب وارتقاء کیفیت تنها واولین رسانه ی شهرمان تودشک وبه روزبودن حداکثری مطالب،با افتخارازتمامی دوستان که مایل به همکاری وتهیه مطالب وخبربرای این وبسایت هستنددعوت به عمل می آیدتابادرج نشانی پست الکترونیک خود درقسمت نظرات به صورت خصوصی نام کاربری ورمزعبوردریافت نموده ودراین امرفرهنگی مارا همراهی نمایند.امیدواریم باهمکاری همه دوستان شاهد ارتقاء کمی وکیفی وبسایت جهت رضایت همراهان همیشگی وبسایت باشیم.موضوعات مطالب مدنظرکاملا،اختیاری بوده وپذیرای اخباروفایل های صوتی،تصویری وویدئویی دروبسایت تودشک هستیم.

باتشکر





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۲
علی عموحیدری

عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود/بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست

قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو/نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست

سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.

سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش ِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.

"ولادت  هفتمین فخر عالم امکان امام موسی کاظم علیه السلامتهنیت باد."

*******************************************

زندان بصره‏بود و تاریکی تنهایی و سیاهی غل‏وزنجیر و طنین ناله‏های زندانیانی که‏شکنجه می‏شدند.
در زندان هارون الرشید (لعنة اللّه علیه)، فرقی نمی‏کرد که به چه گناهی مجازات انجام می‏گرفت، فقط اگر زندانی از شیعیان علوی بود، دیوارهای زندان بر او تنگ‏تر و خشن‏تر می‏شد.
در میان ناله‏های زندانیان، صدای ذکر مرد خدایی شنیده می‏شد که جز به نام خدا، کلمه‏ای دیگر بر زبان نمی‏راند. بارها خواستیم او را از پشت میله‏های زندان ببینیم، اما جز سایه عبادت او بر روی دیوارها، چیزی ندیدیم.
نفسش مانند نسیم سحرگاهی بود که خواب نیمه شب را از چشمانمان می‏ربود و ما را به نافله شب دعوت می‏کرد.
روزهای پیاپی روزه می‏گرفت و حتی از غذای اندک افطارش، به زندانیان گرسنه می‏بخشید.
نگاهش، خورشید مهری را می‏مانست که همه را از نور عطوفت و بخشش خویش گرما می‏داد و فضای سرد و بی‏رحم زندان را چون روزهای آفتابی بهار می‏کرد.
عجب صبور بود و بردبار! آن همه زخم زبان و طعنه که از زندانیان غیر علوی و مأمورین بنی عباس می‏شنید و آن همه آزار و شکنجه که می‏دید، اندکی از بردباری و صبر جمیل او نمی‏کاست و زبان او را جز به دعای خیر در حق دیگران باز نمی‏کرد.
تا آن جا که روزهای آخر، هر که بر او جفا کرده و در حق او به ناروا حرفی زده بود، سر شرمساری به آستان نگاه مهربانش می‏سایید و به اندازه همه عمر محبت ندیده‏اش، از مِهر او سرشار می‏گشت.
اما یک شب که همه ظلمت عالم را با خود داشت، جنازه نورانی‏اش را غریبانه از زندان بردند.
بعدها از زبان یکی از مأمورین هارون شنیدیم که آن سید علی علیه‏السلام ، از فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام بوده است و نَسَب به رسول خدا می‏برد.
آن مرد که به سادگی با زندانیان بر سر سفره خالی دل‏هایشان می‏نشست و از مهر و ایمان خود، آنان را لبریز می‏ساخت، امام هفتم شیعیان است که او را به جهت کظم غیظ و خشمش، کاظم علیه‏السلام می‏نامند!
هنوز می‏توان صوت محزون مناجات‏های شبانه‏اش را از زبان میله‏های زندان شنید!





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۰۵
علی عموحیدری

نبودی طعنه خار بیابان پای ما را زد/زبان کوفه خیلی حرف‏ها را پشت بابا زد
میان راه دستی گوشوار از گوش من چید /به دور از چشم‏هایت زخم سیلی بر رخ ما زد

"شهادتمظلومانه خرابه نشین وسه سالهاباعبدالله الحسینحضرت رقیه(س)راتسلیت عرض می نماییم."

***********************************

آه، رقیه! بال‏های سوخته را طاقت سنگ نیست. لب‏های تشنه‏ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته‏ات را آشنای تازیانه‏ها کردند.

خدایا! حجم این همه تاریکی را کدام خورشید، روشن می‏تواند کرد؟

فریاد جگرخراشت را در خشت خشت خرابه‏های شام مویه می‏کنم و وسعت رنجت را با کوه‏ها در میان می‏گذارم. غبار اندوهت را هیچ بارانی نمی‏تواند شست.

کدام اندیشه پلید...؟

کدام دست، گوشه‏گیر این خرابه‏ات کرد و شناسنامه مصیبت در دستانت گذاشت؟

کدام اندیشه پلید، چشم‏های کوچکت را گریه‏خیز ماتم‏ها کرد؟

به کدام جرم، گام‏های کودکی‏ات را این‏چنین آواره صحراها کردند؟

این وقاحت ظالم، از روزنه کدام غار بیرون ریخت که شب‏هایت را بی‏ستاره کرد و شانه‏هایت را بی‏تکیه‏گاه؟

دیوارهای ستم‏گر تاریخ، چشم‏هایت را تحمل نتوانستند و نفس‏های معصومت را به چوب‏ها سپردند.

زمین، همیشه این‏گونه پنجره‏ها را به باد داده است.

اندوهت را می‏گذاری و می‏روی

ثانیه‏های محنت‏بارت، صفحات خیالم را می‏سوزاند.

بر کتیبه‏های سوخته می‏نویسمت و وجدان‏های بیدار جهان را به قضاوت می‏طلبم.

ناله‏های کودکی‏ات، خاطر بادها را پریشان کرده است.

قناریان تنها، تاریک خرابه را به یاد می‏آورند و می‏گریند.

پنجره‏ها، کابوس‏های سیاهت را تب می‏کنند.

خارها، پاهای برهنه‏ات را جگرریش می‏کنند.

می‏روی وکوچکی دنیارابه طالبانش وامی‏گذاری.اندوهت رابرصورت خرابه می‏پاشی ومی‏گذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۱۷:۳۷
علی عموحیدری

دانشجو ازنگاه مقام معظم رهبری:

شما دانشجویان‏ ستارگان درخشانى هستید که آسمان آینده این کشور را نورباران کرده‏ اید.

روز دانشجو، روز تأکید بر نقش بی مانند مجاهدت در راه کسب علم و دانش،
در کنار تقویت ایمان دینی و بصیرت سیاسی، در راه پیشرفت مادی و معنوی کشورست.
 
"۱۶آذرماه روزدانشجوبرهمه یدانشجویانمبارک باد."
 

 





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۸:۳۴
علی عموحیدری

داستان نامه ای از جبهه که در سال ۶۱ که بین دو دوست جناب آقای احمد باقری و مهندس اکبر اعتمادی نگاشته شده است. (روحشان شاد)

بنام الله

الا بذکر الله تطمئن القلوب "فقط به یاد خدا قلب ها آرامش میابد"

خدمت برادر و دوست عزیز سلام. رقیمه شریفه واصل و زیارت گردید خوشوقت شدم و امید دارم خداوند شما و خانواده و نور چشم را از جمیع بلیات محفوظ و زیر سایه خود سلامتی دائم عنایت نماید. حقیر حالم خوب و شکرلله سلامتی برقرار است. عزیز نامه تان به همراه چند نامه دیگر در مورخه هشتم شهریور ماه به دستم رسید. نامه وقتی رسید که ناصر و عباس به سنگر ما آمدند و آن ها نیز از سلامتی شما آگاه و خوشحال شدند. چند روز پیش اخوی حسین قدم رنجه فرمودند و از مسافت زیاد برای دیدار بچه ها به خط مقدم تیپ نجف اشرف آمدند حالشان خیلی خوب است. ایشان با چند نفر از بچه های یلانی در راه اسلام خدمت میکنند آنان در بیست پنج کیلومتری خونین شهر مستقر هستند. اخوی حسین گفتند هفته آینده به تودشک میروم و امکان دارد با رسیدن این نامه خود ایشان در تودشک تشریف داشته باشد. بهر حال دوست عزیز آرزو داشتم شما هم امکان این می بود که در جوار و با هم در یک سنگر با کفر صدامی بستیزیم من که مدت سی سالی که عمر کرده ام هیچ خدمتی به اسلام نکردم و در راه اسلام پای برنداشته ام امیداست با دعاهای شما و عیادات شما دوست عزیز عبادات من نیز خدا قبول کند و گناهان گذاشته را عفو نماید. اگر قسمت شد و حیاتی باقی ماند انشاال.... برای سال آینده برای بازسازی مناطق جنگی در جهاد با هم به این مناطق حرکت کنیم هرچند شما در پشت جبهه هر قدمی که برمیدارید و خدمت به خلق خدا می کنید خود عبادت است و در این باره فقط من می دانم که در این دو سال در شورا فعالیت های بسزایی داشته اید.

خداوند انشاال... پاداشی عظیم در این دنیا و دنیای جاوید بشما کرامت نماید.

خدمت خانواده و نور چشم سلام برسانید. خدمت ابویتان و والده سلام میرسانم.

خدمت تمام فامیل و دوستان بویژه عیاس سلام میرسانم.

از اینجا عباس و ناصر و حسن شفیعی و حسین حسینی سلام میرسانند.

به امید پیروزی حق علیه باطل و سلامتی امام امت

و به امید دیدار

دوست صمیمی من و شما اکبر مدلی

 

 

 





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۰۴:۴۱
علی عموحیدری

و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی،جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکوتی، آغازی بی پایان را می سراید

در کمال تأسف باخبر شدیم (خادم الحسیناستادولی الله رضایی) دار فانی را وداع گفت. این ضایعه بزرگ را به خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می نماییم و  از خداوند متعال برای ایشان  طلب مغفرت کرده و برای خانواده محترمشان صبر جمیل مسئلت می نماییم. 





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۱:۴۲
علی عموحیدری

دیدار با امام جمعه محترم شهر تودشک به مناسبت هفته بسیج

 





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۰۵:۳۴
علی عموحیدری