تودشک شهری دردل کویر

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

نویسندگان

بررسی ویژگی های گویش تودشکی (2)

يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۸۷، ۰۹:۳۸ ب.ظ
سلام به همه عزیزان ائم از آشنایان و دوستان و بازدید کنندگان گل وبسایت شهر زیبای تودشک .

امیدوارم همه خوب باشین و دل همگی شاد و بدور از دغدغه های روزمره !!!!!!!

یه چند تایی نظر قشنگ بخونیم و بعدش بریم سراغ مطلب امشبمون و مبحث گویش قشنگ تودشکی رو ادامه بدیم .

جنابی به اسم حسن فرمودن :حالا یه سالن ساختین فکر میکنین گردن رستمو شکستین.

در جواب باید عرض کنم :خیلی ممنونم ! عزیزان تو پست مربوط به افتتاحیه هم خدمت همگی عرض کردم بچه های جوون تودشک خبر دارن همین مهندس کریمی شاهده ما حدود ۲ سال بود که واسه بازی کردن تو یه زمینِ با کیفیت ! سه روز در هفته مهمون عزیزان تربیت بدنی کوهپایه بودیمیعنی فکرشو بکنین یه سری جوون تو رنج سنی۱۴تا۴۰سال باید هر هفته با یه مینی بوس از تودشک میرفتن واسه یه ساعت و نیم بازی کوهپایه !(۲۰ کیلومتر راه!!!!!!!!)

قبلشم از قدیم و الایام همه جوونها و پیرای تودشکی یادشون هست که واسه بازی همیشه خدا بچه ها سر و دس میشکوندنیادتون نیست بازی های ۴-۵ تیمه تو زمین آسفالت اونطرف جاده رو- یادتون نیست بازی های گل بزرگ تو زمین خاکی و پر از تیغ کنار مزار شهدای تودشک رو- یادتون نیست بازی های هر پنج شنبه بعد از ظهر و جمعه صبح تو زمین خاکی کنار دبیرستان روحتما فراموش نکردین حوادثی که توی این بازی ها به وجود میومدآدمایی که فلج شدن در اثر برخورد با زمین نامناسب و آدمایی که در اثر برخورد سرشون با آسفالت یه لحظه دچار تشنج میشدن !یادتون نیست اون زخما رو ؟؟اگه یادتون نیست حتما تو عمرتون پاتون به توپ نخورده . حیف نبود اینهمه علاقه به ورزش تو این زمینا نابود بشه ؟هنوزم که هنوزه عزیزان تربیت بدنی کوهپایه به این نکته باور  دارن که تمام کاربری ورزشی سالن سر پوشیده کوهپایه مربوط به ورزشکارای تودشکیهیادتون نیست شبهایماه مبارک رمضانرو که لب جاده یکی دو ساعت بعد از افطار پر بود از جوونایی که به هر وسیله ای میخواستن خودشونو برسونن به کوهپایه واسه دیدن مسابقاتجام رمضان؟! نمی دونم حالا اگه این سالن و داشتنش حق ما نبوده بحث فرق میکنه ولی به نظرم حسن آقا! افتتاح این سالن اگهشکستن گردن رستم رو باعث نشده باشه ولی سر شکسته نشدن و آسیب ندیدن چند تا جوون محروم تودشکی رو با خودش به ارمغان آورده- جدای از نعمت مسائل اخلاقی و تفریحات ناسالمی که از جوونهای پاک این خاک با افتتاح این سالن ورزشی گرفته شده.

 عزیز دلمون بی ادعای گل هم که باز مارو با نظرات قشنگشون شرمنده کردنباید خدمتتون عرض کنم این حرفها و هزاران ایراد دیگه دلایل اصلی نابودی علمی در تودشک قشنگمونه ! حرفهای شما رو ما و تمام کسانی که تو این شهر زندگی میکنن و به نحوی با یکی یا دوتا جوون توی خانواده با این مرکز علم آموزی در ارتباط بودن هم به عینه دیدند و هم درک کردن - و خیلی بهتر از اینها از مشکلات دیگر هم خبر دارند. ولی خب بنده نمی تونم این بحث رو به این شکل باز کنم چرا که اولا حرفهای ما توی این وبسایت متاسفانه متاسفانه هیچ ضمانت اجرایی ندارند خیلی که بنده جون بکنم با هزار آب و عرق حرفها رو انتقال بدم به مسئولین اونم رو در رو و با هزار و یک سرزنش به خاطر فضولی در امور ! دوستانی که با ما همراهن حتما داستان ما با شهرداری ساعی تودشک رو مطلعند. نه فکر نکنید من از کسی واهمه ای دارم نه !

حرف حق رو باید زد و همین بیان حق بود که بنده رو به تهیه این پست واداشت . ولی واقعا میگم اگر نمی گفتم انگار مسئولیت بزرگی که بر گردن همه ما بود رو به راحتی از کنارش گذشته بودم این واجب واجب کفایی نیست!!! بر همه ماست که از این دبیرستان که با تک تک آجر هاش بر همه ما حق داره حداقل زبانا دفاع کنیم . در ثانی همه مسئولین این دبیرستان از دبیران بنده بودند و از بهترین دوستان بنده به حساب میان و واقعا در شان این وبسایت و عزیزان ندیدم جسارتی صورت بگیره .

بنده همه این مسائل رو به دبیرستان انتقال میدم و نظر و فکر و پاسخ عزیزان رو از طریق همین وبسایت به خدمت دوستان و همراهان ارائه خواهم کرد.

راستی به پیشنهاد شما یه بخش توی تالار گفتمان وبسایت مونهم به دبیرستان شهید رجایی تودشک اختصاص پیدا کرد . دیگه آباد کردنش با شما .

در جواب دوست عزیزی هم که فرموده بودناین فرامرز هم که نیست نیست وقتی میاد هم مطالبش بی محتواستعرض میکنم از انتقاد شما و لطف شما به این وبسایت خیلی ممنونم ولی خب هدف ما بررسی تمام جوانب شهر بوده و هست و مسائل اجتماعی و روتین شهر هم در حیطه وظیفه اطلاع رسانی ما قرار داره منتها یه مقداری توضیح در مورد مطلب کم بوده - قبول دارم . اصل موضوع اینه که متاسفانه نمی دونم این وظیفه کیه ولی اصلا در مورد مبلمان شهری شهر تودشک درست عمل نشده و اکثر المان های از این دست متاسفانه رو به نابودین ! مثلا تابلو های شهری ، صندوق های جمع صدقات مردمی ، سطل های زباله و غیره که این مساله پیگیری و اهمیت دادن ارگانهای مربوطه رو می طلبه- البته بنده موضوع رو با شهرداری محترم مطرح کردم و حالا که فرصت شد این گلایه از طرف شهرداری رو هم به عرض شما میرسونم که شهرداری محترم در این مورد مردم و برخوردهاشون رو تاحدود زیادی مقصر میدونه و خب زشته که فعالیت و تلاش عزیزان اینطور نادیده گرفته بشه و کسی به خودش اجازه بده با بیت المال اینطور برخورد کنه.

از همه شما به خاطر نظرات خوب و انتقادهای قشنگتون ممنونم امیدوارم بتونیم انجام وظیفه کنیم.


و اما بخش دوم از مقاله ویژگی های گویش قشنگ تودشکی :

سازمان عبارات

الفاظ و عبارات گویش محلی تودشکی ، از یکی از چند صورت ، بیرون نیست :

اول :واژه و گویشی که صورت ویژه دارد ، یعنی از حالی به حالتی تغییر نیافته ،‌و ریشه آن را باید از فرهنگ اوستا بیرون کشید ، مانند کلمه یا اسم"ملو"به معنی گربه ،و"کویه"به معنی سگ ، و"هیلی "به معنای زرد آلو ، و"دیم "(دهان) و" لنج "(بینی) و "کَرک"(مرغ) و" چوری "(جوجه) و ...

دوم :واژه هایی که مشتق از لفظ فارسی معمولی می باشند ، و چند صورت دارند :

الف)یک دسته کلماتی که صورت حروف در آنها ثابت مانده ، و حرکات ،‌تغییر یافته ،‌مانند: "دِهِن" که به معنای دهان است ، یا"گِندُم"که به معنی گندم است ، و یا"قِند"که قند بوده ،‌و اغلب ، اساس چنین است .

ب)کلماتی که با افزایش و یا کاهش فارسی معمولی ، محلی می شوند ، مانند :کوتاب (کتاب) ، دِندُن (دندان) ، اَتِش ( آتش ) ، زیمین (زمین ) و نو (نان).

ج)آن ها که با تغییر حروف ،‌محلی می شوند ، و این بیشتر بین "ب" و "و" می باشد ، مانند :جورُو (جوراب) ، اُو ( آب) ، نیمِی (نمد) ،‌ وا (باد) ، بِر (درب) ، کولا ( کلاه ) ،‌کوباب ( کباب ) ، قیلِم ( قلم )و ...

خب چون این پست یه مقداری به درازا کشید اجازه بدین تا همینجا اکتفا کنیم ان شا الله با مطالب بهتر در خدمت خواهیم بود.


پائیز تودشک

جان به جانان کی رسد ، جانان کجا و جان کجا؟

ذره است این ، آفتاب آن ، این کجا و آن کجا؟

دست ما گیرد مگر در راه عشقت جذبه ای

ورنه پای ما کجا ، وین راه بی پایان کجا ؟

ترک جان گفتم ،‌نهادم پا به صحرای طلب

تا در آن وادی مرا از تن بر آید جان کجا؟

جسم غم فرسود من چون آورد تاب فراق

این تن لاغر کجا بار غم هجران کجا ؟

در لب یار است آب زندگی ،‌در حیرتم

خضر میرفت از پی سرچشمه ی حیوان کجا؟

چون جرس با ناله عمری شد که ره طی می کند

تا رسد "هاتف" به گرد محمل جانان کجا؟

موفق باشید

التماس دعا

م.عموحیدری


دسته بندی :


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۰۷/۲۸
علی عموحیدری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی