داستان آب
بسم الله الرحمن الرحیم
یا سریع الرضااغفر لمن لا یملک الا الدعا فانک فعال لما تشاءیا من اسمه دواء و ذکره شفاءو طاعته غنی ارحم من راس ماله الرجاء و سلاحه البکاء یا سابغ النعم یا دافع النقم یا نور المستوحشین فی الظلم یا عالما لا یعلمصل علی محمد و آل محمدو افعل بی ما انت اهله و صلی الله علی رسوله و الائمه المیامین من اله و سلم تسلیما کثیرا
ای خدای زود گذر ،بیامرز کسی را که جز دعا چیزی ندارد ، زیرا تو هر چه را بخواهی انجام میدهی ای کسیکه نامش دواست و یادش شفاست و طاعتش توانگری ،ترحم فرما بر کسیکه سرمایه اش امید و ساز و برگش گریه و زاری است ، ای عطا بخش نعمتها و ای برطرف کننده گرفتاریها ، ای روشنی بخش وحشت زدگان در تاریکی ها ،ای دانای بی معلم ، درود فرست بر محمد و آل محمد و انجام ده درباره ما آنچه را که تو شایسته آنی و درود بر فرستاده او و آن پیشوایان با برکت از خاندانش و سلام فراوان بر همه آنها باد.
سلام
امیدوارم حال همه دوستان تودشکی و غیر تودشکی بازدید کننده از وبسایت شهر تودشک خوب باشه و همیشه موفق و شاد و سلامت باشین
خدمت دوستان و همراهان رسیدم واسه تعریف داستانی که شاید خیلی ها خیلی قشنگ تر و کامل تر از بنده برش واقف باشن ولی واسه خاطر اونایی که زیاد آگاهی ندارند این داستان و تعریف میکنم به امید اینکه به جای آرامش و خواب آلودگی یه مقداری خواب از سر بعضیامون بپره!
داستان از جایی شروع شد که آب نابحیدر آبادشد یار بی وفا و کفاف مردم بی ریای تودشکو نداد ، قرار شد خارجیشو وارد کنن ، البته اونم با هزارو یه خواهش خواستن آبحیدر آبادکه خیلی وقت بود تنها و بی رقیب بود از تنهایی در بیاد!
طبق معمول هر ساله امسالم با بی آبی مواجه بودیم و خب خیلی زودتر از هر سال ( میگم هر ساله !نشون به همون نشون که تو همه خونه های تودشک یا آب انبار هست یا چاه ! پس مشکل هر ساله بوده ، اگه نبود این هزینه رو هیچکس متحمل نمی شد)
مردم به تنگ اومدن از بی آبی و مشکلش و روز پنج شنبه 11 تیر رفتن شهرداری و چون جواب درستی نشنیدن ، وسط جاده اصفهان نائین تحصن کردن و از حدود ظهر شروع شد ، البته خیلی طول نکشید و اونطوری که من شنیدم تردد قطع نشد ولی کند شد ، ( میگم شنیدم چون من اون روز با مهندس کریمی تودشک نبودیم ، رفته بودیم واسه جشن ازدواج پسر امام جمعه محترم ، آقا سعید ! پس قاعدتا امام جمعه هم اونجا نبودن چون پیش ما اصفهان تشریف داشتن)
راستش وقتی زنگ زدن ظهر و اینو گفتن زیاد قابل باور نبود ، ولی خب بهترین روش یا شایدم اولین روشی بود که به فکر مردم خطور کرده بود .
بعدش شایع شد که یه تعداد دستگیر شدن ، اسم رد شده و فلان و فلان ولی هیچکدوم صحت نداشت . یه تعدادی از مسئولین بخش اومدن طبق معمول وعده هایی داده شد و با تلاشهای پرسنل شهداری که واقعا باید ازشون تشکر کرد قضیه ختم به خیر ( بگمشد؟!نشد؟! )
خب از همون روز خدا رو شکر کجدار و مریض اداره آب و فاضلاب و شهداری پیگیر این داستان شدند تا اینکه از روابط علت و معلولی پیدا کنندپرتغال فروشرو!
گشتنوگشتنوگشتن!کندنوکوبیدن!
تا بعد از مدت زمان نچندان زیادی پیدا شد اون چیزی که نباید !
دیگه هیچی نمیگم خودتون ببینین
خدا خیرشون بده زیاد طول نکشید از گشتن پشیمون شدن !!!!!!
تازه مردم فهمیدن بابا دود از کنده بلند میشه عجب کاری کردیم آب زلال و نابحیدر آبادوبا این آب قاتی خواستیم !
این عکسا تیکه هایی از لوله هایی بودن که از زیر زمین خارج شد و زیاد فرصت واسه دیدنشون نبود چون بلافاصله نیست شدن ! حالا چطوری خدا میدونه
کار با شکل دیگه ای ادامه پیدا کرد اونم اینکه میکندن ولی لوله قبلی رو خارج نمی کردن میزاشتن همون زیر بمونه و یه لوله جدید جایگزین به جاش بهش اضافه میکردن.
و پرسنل خدوم شب و روز در حال کارن تا این مشکل رفع بشه
البته خب حل هر مشکلی غیر ممکنه مشکلات دیگه ای رو به همراه نداشته باشه! ( یه 10 - 12 ساعتی تلفن ما به خاطر برخورد بیل شرکت آب با پست مخابرات قطع بود!)
امروزم دیدم یه بخشایی از لوله ها تعویض شده
ولی یه چیز دیگم امروز دیدم
واقعا زشته!
به امید حل شدن کامل مشکل آب به امید خدا و با همکاری همه ما ( بله همه ما ! یکی از کارگرای شرکت آب پریروزا میگفتبارون ایمان ماست! نمی دونم زیادم به نظر نمی اومد سوادی داشته باشه ، شایدم اشتباه میگفت ولی مشکل باید از ریشه حل بشه ، این مهمه ! )
یه چند کلامی ام به عنوان کوچیک همه عزیزان با همراهان و مونس های همیشگی تنها رسانه شهر قشنگ تودشک
نه بنده و نه هیچ کدوم از کاربرای محترم و عزیز این وبسایت اجازه حذف هیچ پستی رو از این وبسایت نداریم و کنترل و نظارت کاملی روی پستای درج شده حتما و همیشه وجود داشته و اگر قرار بر حذف بود از ابتدا به ثبت نمی رسید، پستهایی که در آرشیو وجود ندارن روی فضای وبسایت بصورت پندینگ قرار داده شدن و هر زمان لازم باشه دوباره احیا میشن اما این پستها و موضوعاتشون شامل بر پستاییه که عزیزمون تبریک و ترحیم در مراسمات مختلف زحمتشون رو کشیدن و همینطور یکی دو پست شخصی مثل اون پستی که از تصاویر خودمون ( من و مهندس ) در زمان انجام پایان نامه گذاشته بودیم که این پستها هم اگر مورد علاقه دوستان باشه هر زمان قابل برگشت و قرار گیری در آرشیو مطالب هست . جا داره همینجا از کاربر محترم و عزیز این وبسایت تبریک و ترحیم عزیز که تو نبود دیگر کاربران زحمت مدیریت مطالب این وبسایت و زنده نگهداشتنش رو بر عهده داشتن .
پرسیده شده بود دلایل نبود و حضور کمرنگ چند ماهه چی بوده که بنده از دلایل اصلیش میتونم به بسته بودن آی پی وبسایت سرورمون بلاگفا تو تنها سرویس دهنده اینترنت منطقه و کم بودن و نبود اینترنت با کیفیت لازم اشاره کنم.
از دوستان به خاطر همراهیشون واقعا ممنونم
موفق باشید.
التماس دعا
کی شعر تر انگیزد خاطر کهحزینباشد
یک نکته از این معنی گفتیم وهمینباشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیرنگینباشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تودر اینباشد
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام از خودصورتگر چینباشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاعچنینباشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کین شاهد بازاری وانپرده نشینباشد
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کین سابقه پیشین تا روزپسینباشد
م.عموحیدری
