تودشک شهری دردل کویر

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

نویسندگان

بررسی ویژگی های گویش تودشکی 7

شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۱، ۰۶:۴۱ ق.ظ
سلام

همونطوری که قول داده بودم امروز با چند تا از ضرب المثل های ناب که فقط توی گویش تودشکی میشه اونا رو پیدا کرد در خدمت هستیم. امیدوارم لذت ببرید:

به ترتیب الفبا: حرفا؛آ

اَارُووِسُ-->امروز بس است.

معمولا در پایان کار و بروز خستگی گفته می شود.

اَراُپَسّا-->آسیاب است و نوبت

این جمله وقتی گفته می شود که کسی بخواهد خارج از نوبت بهره بری نماید.

اَرُش گِرتَه-->آسیابش می گردد.

کارش به کام است و شاید مترادف > (خرش می رود) باشد.

گاهی هم دهان را به آسیاب تعبیر می کنند و در مورد کسی که پیوسته چیزی در دهانه دارد می گویند:

دایم اَرُش گِرتَه

اُ چِم پیا وات-->چه باید می گفتم؟

برای سخن پرگویان و یاوه گویان استعمال می  شود.

اَتِشُش داغُ-->آتشش داغ است.

سماجت و اصرار داشتن و کار بر وفق مراد بودن است،

اَتِش اَتِش ناسوینَه-->آتش آتش را نمی سوزاند.

جنس از هم جنس افسرده نمی شود برای دو حریف هم زور و هم پایه استعمال شده است.

اَتِشُش وَ مَرتَه-->آتشش خاموش شده است.

خواهشش تمام شده و میلی ندارد.

آرُوغِ ناشتا زینَه-->آروغ ناشتا می زند.

کنایه از گزاف گویی و ادعای باطل و بیهوده می باشد.

از سایَهِ خُیُش تَرسَه-->از سایه خودش می ترسد.

برای نکوهش بی هنری فرد گفته می شود. برای ترسو جلو دادن کسی

از اُو کَرَه گیرَه-->از آب کره می گیرد.

برای افراد طماع و سودجو و مال پرست که می خواهند از آتش، نم بگیرند و نر را می دوشند، گفته می شود.

از کولا وگیرِفتُش مَالیمُه کولا شینَسَه-->از کلاه برداشتنش معلوم است کلاه می شناسد!

برای افراد ناشی و ناتوان در انتخاب گفته می شود.

اُوی اُ تُوی-->آبی و تابی

برای تاب دادن ریسمان، چند روز آن را در آب می گذاردند و با طول و تفصیل ، تاب می دادند. حال ، سفارش فوریت پیدا می کند. می گویند: نم آبی و دم تابی!

اُوجی گُه یُکیا وَمُنَه گِندُش وِکَه-->آب هم که جایی بماند بو می گیرد.

اشاره به کار و کوشش و منع بی کاری است .

از وَشگی اُو وَا خورَه-->از گرسنگی آب می خورد.

کنایه از نداری و احتیاج است، گاهی شرح حال اشخاصی است که تظاهر معکوس دارند.مثلا آب میخورند، یعنی غذا خورده اند و کف گیر به ته دیگ خالی می زنند.

اُفتُو گِز کیرَه-->آفتاب را ذرع (متر) می کند.

آفتاب، قدم می کند؛ اندازه می گیرد. کنایه از بی کار بودن و تنبلی و بی عاری است.

اُوش وِکَرتِ آخِر اِسَّه-->آبش به کرت آخر است.

یعنی از دور خارج است.

اُو از سِرُش وَکَفتَه-->آب از سرش گذشته است.

اُسُوخُن وِکویَه ناتَه-->استخوان به سگ نمی دهد!

برای افراد لئیم و فرومایه و نان نخور (خسیس و بی رحم) استعمال شده است.

درویش به جز بوی تعامش نشنیدی -- مرغ از پس نان خوردن او دانه نچیدی

آشی یَش دِرِ نایَه-->آش جو بار کرده است.

دیزی آش جو را در تنور یا اجاق گذاشته است. دِرُشنا دِرُتنا به طور مطلق برای شوخی و مسخرگی هم به کار می رفته . دِرنا یا دِرُمنا تودشکی، با راست کردم لری، تشابه معنایی دارد. لرها وقتی می خواهند از مهمان پذیرایی کنند، می گویند: غذا سیت راست کِردُم. آش جو بخورو بدو! آش جو به طور صحیح برای پخت مدت زمان زیادی نیاز دارد که بهترین غذا ها می باشد.

اُفتُو دِرشُی ویرُش یه اُفتو-->آفتاب غروب می کند او شور و حال پیدا می کند.

نکوهش افراد تنبل و بی کاره از صبح اول وقت کار نمی کند و وقتی که همه دست از کار می کشند، او مشغول می شود.

اُکو تا ایشِم-->بکوب تا برویم.بزن بریم.

وقتی بوده که مردم را با طبل جهت دسته های عزاداری جمع می نمودند.

آل ناشَبَه اِگِر شَبَه وَچَه شَبَه یا زائو شَبَه-->آل نمی تواند ببرد اگر می تواند ببرد بچه را می برد یا زائورا

آل همچون غول و دیو مربوط به افکار دوره قدیم بوده است ماده هم ست و خیلی مایل به خورد بچه های جدید الوالده می باشد. و اگر بچه نشد مادر بچه را و در این خصوص داستان های زیادی ساخته اند.این مثل، وقتی گفته شده است که زنی را نامزد کاری نمودند و زن گفت : آل مرا می برد، به او گفتند آل کاری ندارد.

وقتی کسی بخواهد شانه از زیر بار خالی کند به او می گویند.

اَلو اَلو وَازی پُلُو-->آتش بهتر از پلو!

در موقع شدت سرما و برف و بهمن برای تعجیل در تیه آتش گفته می شود:

آتش به زمستان ز گل صوری به ---- یک زشت وفادار ز صد حوری به

اِنجو زوری شو و واشوری گو وِگوری-->زن زوری شور وا شوری، گور به گوری

در این مثل دو مطلب بیان شده است یکی این که زن زوری شور وا شور می باشد. شوروا > غذایی آبکی می باشد که برای مریض می پزند که زیاد خوش مزه نیست. و اگر شور باشد خیلی بد مزه است . و زن زوری مثل آن بد مزه و نا مطلوب است. اغلب لباس ها را دو دست تهیه می نمودند یکی به نام شور، و دیگری واشور بود، یکی را می پوشیدندو دیگری اصلاح می شدبرای دفعه بعد. زن زوری باید تعویض گردد یعنی هرچند گاه شوهر زن زوری باید تجدید فراش کند و یا این که زن زوری باعث گور به گور شدن است. 

 اِنجو بابا ماما نابُه-->زن پدر مادر نمی شود.

این هم داستانی دارد، و خالی از لطافت نیست جز این که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

ضرب المثل تودشکی



,,

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی