تودشک شهری دردل کویر

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

نویسندگان

شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی(ع)

چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۱، ۰۶:۵۰ ب.ظ

سلام،غریب تر از هر غریب!
سلام،مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام،آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام،سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام،امام غریب من!


*چگونگیشهادتامامحسنعلیه السلام*

حکومت اموی پس از تحمیل صلح برامامحسنعلیه السلام گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم چنان وجودامامحسنعلیه السلام مانع از به اجرا درآوردن برخی از نیّات پلید آنان بود. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می کرد تعیین جانشین برای خود بود. وی از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او باامامحسنعلیه السلام بود وحشت داشت و می دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دست بزند، بدون شک با مخالفت شدیدحسنبن علی علیه السلام روبه رو خواهد شد. بر این اساس تصمیم گرفت از هر راه ممکنامامعلیه السلام را بهشهادتبرساند. پس از بررسی های زیاد جعده همسرامامحسنعلیه السلام را مناسب ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید. آن گاه به صورت محرمانه و با ارسال صدهزار درهم به جعده، به او قول داد که اگرامامحسنعلیه السلام را بهشهادتبرساند او را به همسری یزید درخواهد آورد. بدین وسیله جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن،امامحسنعلیه السلام بهشهادترسید.

*عبادتامامحسنعلیه السلام *

امامصادق علیه السلام می فرمایند: «حسنبن علی علیه السلام عابدترین مردم زمان خود بودند. آن گاه که به نماز می ایستادند اعضای بدنش از شدّت خضوع در برابر عظمت پروردگار عالم به لرزه در می آمد و رنگ مبارکش دگرگون می شد». ازامامباقر علیه السلام روایت شده است کهامامحسنعلیه السلام حدود بیست بار از مدینه به قصد زیارت خدا پیاده رفت و می فرمود از خدا شرم دارم که غیر پیاده به دیدارش بروم.

*گذشتامامحسنعلیه السلام*

روزیامامحسنمجتبیعلیه السلام از راهی عبور می کردند. مردی از اهل شام با آن حضرت روبرو شد و بدون مقدمه شروع به ناسزا گفتن نسبت بهامامعلیه السلام کرد. حضرتامامحسنعلیه السلام هیچ عکس العملی نشان نداد. وقتی آن مرد از ناسزا گفتن باز ایستاد،امامعلیه السلام به او نزدیک تر شده، با تبسم به او سلام کردند. آن گاه فرمودند: «اگر اجازه بدهید حاضرم به شما کمک کنم. اگر چیزی لازم داری آن را برایت فراهم کنم یا اگر راه را گم کرده ای آن را به تو نشان دهم و اگر گرسنه ای ترا سیر کنم. اگر فقیری بی نیازت سازم. به هرحال اگر حاجتمندی حاضرم در برآوردن حاجت تو بکوشم». چون مرد شامی این رفتار را ازامامحسنعلیه السلام دید، ناگهان به گریه افتاد و گفت: «اَشْهَدُ انَّکَ خَلِیفُة اللّهِ فی ارضِهِ؛ گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در روی زمین هستی».





نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی