تودشک شهری دردل کویر

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

تودشک شهری دردل کویرباآب وهوایکوهستانی

نویسندگان

بررسی ویژگی های گویش تودشکی 10

سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۵۰ ب.ظ

پهلوون از زور زی خویوش درکفت=پهلوان از زور زدن خودش افتاد: این مثل برای پهلوانی بوده که زمین خورده بوده است ، و برای اینکه زیاد ناراحت نشود گفتند: از زور خودش افتاد

پِشکِل مَویز نابو=پشکل ، کشمش نمی شود.:ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس.

پیلی دسّی جی گَپ دارَه؟=پول دستی هم حرف دارد؟: پول دستی آن است که در برابر جنس نیست، بلکه می گویند: فلان مبلغ پول احتیاج دارم و فلان روز عیناً پس می دهم. و باید با قدر دانی برگرداند. اگر جنس بود می گفتند: گران دادی ارزش نداشت. در جایی به کار می رود که کسی بخواهد ارزش کارمسلما خوبی را کم جلوه دهد .

پوسّ و پَریش اُمبار کَرته=پوست و برگ انبار (جمع) کرده است: تجار غلات و حبوبات انبار می نمودند و از سرمایه انبار داری تعریف می کردند. می خواهد بگوید انبار دارد ولی مایه انبارش پَر و پوست می باشد که ارزش ندارد.

تا گوسالهَ گا گِرتَه دِلی صَحَبُش یا گِرتَ=تا گوساله گاو شود دل صاحبش تمام می شود.:بیان تحمل زحمات کار است که تا درختی بارور شود و بارش قابل استفاده شود باغبان از محنت پیر و زمین گیر خواهد بود.

تا روشناهو فکر پوشنا واکَه=تا روشن (روز) است فکر لباس (منزل) باید کرد.:این ضرب المثل بسیار دقیق و پرمحتوا می باشد . تا صحت و تندرستی باقی است باید در فکر ناتندرستی بود تا نیرو و توان در تن است باید ایام ضعف و ناتوانی را در نظر گرفت و اغلب بزرگان و دانشمندان در این خصوص مطالب مفید و آموزنده گفته اند.

تا تینیر داغو نو دِر وابَس=تا تنور داغ است نان را باید به آن چسباند.:

جانا نصیحتی کنمت پند گوش کن            تا ساغرت پر است بنوشان و نوش کن

از مهر عارضت به دلم آتش اوفتد            مگذار تا تنور دل از تابش اوفتد.

تا نَتواتَه رییسی تا توواتُ پیسی=تا نگفتی مطلبی را رییسی بزرگی و احترام داری وقتی گفتی مطلب یا راز را پیسی: پیسی (پیس) چون آن روزها جذام (پیسی) مورد نفرده بوده و علاج آن هم نبوده یا دشوار بود مردم از افراد پیس فرار میکردند، افراد سخن چین را با پیس همردیف می کند.

تووا وِ اُو بِندی و پات خیس نَبو=میخواهی به آب بزنی و پایت خیس نشود؟!

تیرَش بِند ندارَ کیسَش جی هولوکو=توبره اش بند ندارد کیسه اش (جیبش) هم سوراخ است: یعنی توجهی به اطراف خود ندارد دقتی در کارش نیست. هر چه به دست می آورد از توره و جیبش یا می ریزد یا می برند.

تو نُمُش اوواج تا می واجُش کیری=تو اسمش را بگو تا من صدایش کنم.:موقعی که برای معامله به دلال مراجعه میشد. دلال از قیمت می پرسیده صاحب مال می گفته : شما اسمش را بگویید یعنی حدودش را معلوم کنید من نقشه اش را می کشم و صدایش می زنم.

تُخم کَرکُش زَردَه نا داربَه=تخم مرغش زرده نمی تواند داشته باشد: یعنی دغل باز است و تفعی در معامله اش نیست. دغل باز و حیله باز است .

تِلی سیر خیبر تِل وَشّه ناداربَه=شکم سیر خبری از شکم گرسنه ندارد.

خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر               حیوان را خبر از عالم انسانی نیست.

تورَه تو گُم گیرُش کرته=شغال در گمب گیر کرده در راه آب گیر افتاده است: دشمن مکار به دام افتاد.

 

 هرگز فکر نکنید

عتیقه‌فروشیدر روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟ گفت: یک درهم.

رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.

عتیقه‌فروشپیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. کاسه فروشی نیست.

هرگز فکر نکنید دیگران احمقند

با تشکر از فرستنده مطلب عتیقه فروش





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۲۴
علی عموحیدری

تودشک

گویش تودشکی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی